خیلیا میگن یه ادمی که عمرشو کرده دیگه ناراحتی نداره.ولی من میگم داره بابابزرگ ازون آدمایی بود که هیچوقت نمیخاستم ازین دنیا بره.نمیدونم چرا فکرش از سرم نمیره.حتی یه لحظهچقدر تلخ و سخت گذشت این روزا؛خنده به لبهام نمیاد.نگرانم براشبرای حالش که الان چجوره.احساس میکردم که همیشه از مرگ میترسیدچرا بدون خداحافظی رفت.انگار قلبتو سوراخ کرده باشن.نامرد نمیدونم اینهمه خودخوری برای چیه.وقتی این راه هممونه. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

interior-design16 خرید نمونه سوالات تمام مقاطع ابتدایی راهنمایی دبیرستان متوسط تولید پروفیل آلومینیوم در ایران فروشگاه اینترنتی کتاب عباسی کلاچای موزیک طناز انجام پروژه های تجزیه و تحلیل پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان child5re